شایعات و کلیشه‌های منفی علیه مهاجران افغان

26

شایعات و کلیشه‌های منفی علیه مهاجران افغان، حتی پیش از آشوب ۵۷ و تغییر رژیم محاسبه شده از طرف گلوبالیسم ،زمینه‌ساز نابرابری و تبعیض بود و جامعه را برای پذیرش ناعادلانه‌تر آنان و حتی ناعدالتی عمومی بعد از تحکیم ج ا در دهه‌های بعد آماده کرد. این نگاه ساختگی و غیرانسانی، بخشی از پروژه‌ی ساخت «بیگانه‌ی تهدیدکننده» در نظام‌های استبدادی و فاشیستی است، که جمهوری اسلامی آن را پس از آشوب ۵۷ با شدت بیشتری دنبال کرد.
مهاجرت افغان‌ها به ایران، که در ذات خود مسئله‌ای انسانی و اجتماعی است، به دست جمهوری اسلامی به یک ابزار سیاسی، امنیتی و اقتصادی تبدیل شده است. این سوءاستفاده نه تنها به کرامت انسانی مهاجران آسیب می‌زند، بلکه نشانگر سیاست‌های بی‌ثبات و غیرانسانی رژیمی است که حتی از آسیب‌پذیرترین اقشار نیز برای حفظ قدرت بهره‌برداری می‌کند.
جمهوری اسلامی در ایران (ج.ا) در موارد متعددی از این مهاجرت بهره‌برداری سیاسی، اقتصادی و “امنیتی “کرده است.

از دهه ۱۳۵۰ به بعد، به‌ویژه پس از تهاجم شوروی به افغانستان (۱۳۵۸/۱۹۷۹) و بعدتر با ظهور طالبان، میلیون‌ها نفر از مردم افغانستان برای فرار از جنگ، ناامنی، و فقر به ایران مهاجرت کردند. در حال حاضر، ایران یکی از بزرگ‌ترین میزبانان پناهندگان افغان در جهان است.


سوءاستفاده‌های جمهوری اسلامی از مهاجران افغان

۱. استثمار اقتصادی
• کار ارزان: ج.ا از مهاجران افغان، به‌ویژه مهاجران غیرقانونی، به‌عنوان نیروی کار ارزان در مشاغل سخت، پرخطر، و کم‌درآمد استفاده می‌کند. کارگران افغان غالباً حقوق اندکی دریافت می‌کنند، بیمه و امنیت شغلی ندارند و در بسیاری از موارد مورد سوءاستفاده کارفرمایان قرار می‌گیرند.
• مالیات‌های غیررسمی و اخاذی: برخی نهادها و مأموران باج‌گیری‌های غیرقانونی از افغان‌ها انجام می‌دهند، و مهاجران به‌ویژه بدون مدرک، برای حفظ امنیت خود مجبور به پرداخت مبالغی می‌شوند.

۲. استفاده نظامی – اعزام به جنگ سوریه
• لشکر فاطمیون: ج.ا از مهاجران افغان، عمدتاً شیعه‌های هزاره، برای تشکیل لشکری به نام «فاطمیون» استفاده کرده و آن‌ها را با وعده اقامت، حقوق، و مزایای اندک به سوریه فرستاده تا در کنار نیروهای اسد بجنگند.
• گزارش‌های متعددی وجود دارد که نوجوانان و جوانان افغان حتی بدون رضایت کامل یا با فریب و تهدید به سوریه اعزام شده‌اند.

۳. سرکوب و کنترل اجتماعی
• استفاده از تهدید اخراج: تهدید به اخراج یا ندادن اقامت، ابزاری برای کنترل افغان‌هاست. برخی از آن‌ها مجبورند برای ادامه حضور در ایران، در برنامه‌های تبلیغاتی یا حتی سرکوب داخلی مشارکت داشته باشند.
• محدودیت‌های آموزشی و بهداشتی: با وجود وعده‌هایی درباره دسترسی به خدمات، هنوز هزاران کودک افغان از آموزش محروم‌اند یا در مدارس خاص با امکانات ضعیف تحصیل می‌کنند.

۴. بهره‌برداری تبلیغاتی و ایدئولوژیک
• ج.ا از حضور و کمک افغان‌ها در سوریه یا دیگر موارد به عنوان «همبستگی اسلامی» یاد می‌کند و تلاش دارد این موضوع را به یک روایت ایدئولوژیک شیعی تبدیل کند، در حالی که واقعیت بیشتر ناشی از اجبار و استیصال این مهاجران است.
• رسانه‌های دولتی چهره‌ای ساختگی از “قهرمانی” نیروهای فاطمیون می‌سازند، اما در پشت صحنه، بسیاری از آن‌ها پس از بازگشت رها شده، آسیب‌دیده و بی‌پناه باقی می‌مانند.

۵. بحران‌سازی برای اهداف داخلی
• در زمان‌هایی که ج.ا تحت فشار داخلی یا بین‌المللی قرار دارد، از مسأله مهاجرت افغان‌ها به‌عنوان «بحران امنیتی» یا «فشار بر منابع ملی» استفاده می‌کند تا نگاه مردم را از مسائل اصلی منحرف کند.
• همچنین تهدید به بازگرداندن اجباری پناهندگان به افغانستان گاه به‌عنوان ابزار چانه‌زنی سیاسی در روابط خارجی با طالبان و حتی غرب استفاده می‌شود.
در حال حاضر، رسانه‌های رسمی جمهوری اسلامی ایران، به‌ویژه صدا و سیما (و افرادی به اصطلاح منفرد ولی در اصل وابسته به رژیم در شبکه های اینترنتی) ، نقش مهمی در بازتولید کلیشه‌ها و تبلیغات منفی علیه مهاجران افغان ایفا می‌کنند. این تبلیغات، هم به‌صورت مستقیم (برنامه‌های خبری، مستندها، گزارش‌ها) و هم به‌صورت غیرمستقیم (فیلم‌ها، سریال‌ها، طنزها) انجام می‌شود. هدف این رویکرد غالباً هدایت افکار عمومی به سوی بی‌اعتمادی، ترس، یا تحقیر مهاجران است، تا از آنان به عنوان «دشمن نرم»، «بار اضافی» یا «تهدید فرهنگی و امنیتی» یاد شود.

مهم‌ترین محورها و روش‌های تبلیغات سوء علیه افغان‌ها در صدا و سیما

۱. توصیف افغان‌ها به عنوان عامل جرم و ناامنی

در گزارش‌های خبری، وقتی جرمی رخ می‌دهد و یک افغان درگیر آن است، با تأکید و تکرار عبارت‌هایی مثل «تبعه غیرمجاز افغان»، رسانه سعی دارد ذهن مردم را به شکل خاصی جهت دهد. در حالی‌که جرائم در تمام جوامع رخ می‌دهد، این تمرکز گزینشی بر قومیت، القاکننده تصویر یک “جامعه مجرم” است.

۲. نمایش چهره‌های کلیشه‌ای و تحقیرآمیز در سریال‌ها و فیلم‌ها

در بسیاری از سریال‌ها و طنزها، شخصیت افغان معمولاً فردی کم‌سواد، ساده‌لوح، با لهجه اغراق‌شده، یا حتی کمدی و کارگر فیزیکی نمایش داده می‌شود. این تصویر باعث تثبیت نابرابری ذهنی میان ایرانی و افغان در ذهن مخاطب می‌شود.

مثال‌ها:
• کاراکترهای افغان در سریال‌های طنز دهه ۸۰ و ۹۰ شمسی.
• نمایش کارگران افغان به‌عنوان «کارگر ارزان و بی‌نام» در فیلم‌ها و مستندها.

۳. استفاده ابزاری در بحران‌سازی‌های رسانه‌ای

در شرایطی مانند بحران اقتصادی، کمبود آب، یا افزایش قیمت‌ها، برخی برنامه‌ها یا گزارش‌ها به‌گونه‌ای طراحی می‌شوند که حضور افغان‌ها را به‌صورت تلویحی یا مستقیم در این بحران‌ها مقصر نشان دهند. عباراتی مثل «فشار بر منابع» یا «بار جمعیتی» بدون ارائه تحلیل دقیق، به‌نوعی فرافکنی مسئولیت دولت است.

۴. سانسور کامل موفقیت‌ها و واقعیت‌های انسانی

صدا و سیما هرگز یا به‌ندرت درباره:
• افغان‌هایی که در ایران تحصیل کرده و موفق شده‌اند،
• مشارکت مثبت آن‌ها در اقتصاد ایران،
• نقش آن‌ها در فرهنگ یا هنر ایرانی،
گزارشی تهیه نمی‌کند. این سکوت رسانه‌ای، نوعی پاک‌کردن هویت و انسانیت آنان است.

۵. استفاده ایدئولوژیک از گروه‌های خاص

از سوی دیگر، رسانه‌های رسمی گاهی از نیروهایی مثل لشکر فاطمیون به‌عنوان «مدافعان حرم» تجلیل می‌کنند، اما این تجلیل صرفاً ابزاری و وابسته به اهداف ایدئولوژیک رژیم است، نه دفاع از حقوق افغان‌ها. بلافاصله پس از مصرف این گروه‌ها، دوباره آنان به فراموشی یا تحقیر رسانه‌ای سپرده می‌شوند.

صدا و سیمای جمهوری اسلامی نه تنها رسانه‌ای ملی نیست، بلکه با رویکردی تبعیض‌آمیز و امنیت‌محور، عملاً در حال شکل‌دادن به یک فضای ذهنی عمومی علیه افغان‌هاست. این تبلیغات سوء، ابزار رژیم برای ایجاد تفرقه، فرافکنی بحران‌ها، و تحقیر یک جامعه‌ی رنج‌دیده و مهاجر است.


در ادامه میتوانیم به اهداف ج ا در این مورد بپردازیم که:
از جمله جو داخالی را مشوش کرده ، ایجاد تنش کرده و نهایتا دو ملت ایران و افغان را مقابل هم قرار داده و جنگ یا تنشی نظامی و کنترل شده بین طالبان و ج ا ایجاد کرده و مثل جنگ ایران و عراق این دو رژیم را تثبیت کنند.
البته این در آرزوهای این ابلهان دست نشانده و اربابان غربیشان است ولی دیگرنه ملت ایران و نه ملت افغان مثل زمان ۵۷ نیستند که این موضوعات باعث برخورد دو‌ملت شود. ولی شوربختانه ابلهانی هستند که هنوز تعداشان به اندازه ای هست که باعث تنشهای محلی شود و این باعث بیشتر نظامیگری در هر دو کشور خواهد شد و اگر مردم عادی هم به این مضخرفات گوش کنند و به جای میهن پرستی واقعی و همبستگی این دو ملت آریایی به افراطگری و راسیسم نسبت به هم سوق پیدا کنند ، خطری جدی است.

2 Comments

  • درود به سایت پربار و خوبتون
    ملت ایران از اول همیشه ملتی صلح طلب بودند متاسفانه دولت ها فقط جنگ طلب هستند
    با تشکر

  • با درود خدمت دوست عزیز
    ممنون از توجه شما به مقالات
    سپاس

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *